خونه قبلی‌مون.
 یعنی قبل از اینکه بکوبیم آپارتمانش کنیم؛ صلات ظهر، ناهار خورده و نخورده، نخ سمت راستی پرده کرکره آبیه رو می‌کشیدیم که اتاق تاریک بشه. بعد همگی می‌خوابیدیم، نفری یه چادر نماز یا ملحفه می‌کشیدیم رومون.

 پنکه رو هم طوری تنظیم می‌کردیم که همینجور که می‌چرخه به همه باد بزنه.
حیاط پر از خورشید.
پر از مورچه.
پر از مگس.
دمپایی پلاستیکیا زیر آفتاب شُل و وِل بشن.
لباسا رو بند رخت گرمشون بشه.

سکوت مطلق باشه
 همسایه‌ها همه خواب باشن
 بچه‌ها فوتبالشون تموم شده و همه رفته باشن خونه‌هاشون.
فقط صدای تیک‌تیک گردن پنکه بیاد و قِرقِر پره‌هاش
 با صدای غورغور یاکریمه که تو حیاط زیر ایرانیت تخم گذاشته.

اگر همه کشک بخورند پزشکان ورشکسته میشوند!

الان دوست داشتم خونه‌مون بودم

رمضان در تهران و دیگر شهرهای قدیم چگونه بود؟!

رو ,می‌کشیدیم ,صدای ,بشه ,حیاط ,باشه همسایه‌ها ,پر از ,سکوت مطلق ,مطلق باشه همسایه‌ها ,بشه سکوت ,باشه همسایه‌ها همه

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

بهترین دبیر فیزیک کنکور گزارش تخصصی معلم ابتدایی اکو اسمارت کره بادام زمینی ارگانیک در اصفهان حسن رضا بنارسی ایران کالا thesquare وبلاگ پاکدلها (تحت نظر سایت پاکدلها) آرتا الکتریک اسکلت فلزی